محل تبلیغات شما

انیمه سیتی



بنژوغ ^^ 
یه تاپ لیست اوردم .-. 
اول از همه 
۱_ بهترین انیمه در ژانر اکشن : Attack on titan حمله به تایتان 

۲_ بهترین انیمه در ژانر مبارزه ای : دراگون بال زد ، جی تی ، سوپر Dragon Ball z GT Super 

۳_بهترین انیمه در ژانر قهرمانی : آکادی قهرمانانه ی من My hero Academia

۴_ بهترین انیمه ی فانتزی : کیمیاگر تمام فی : برادری Fullmetal alchemist brotherhood

۵_ بهترین انیمه ی سامورایی : سامورایی چامپلو Samurai champlo 

۶_ بهترین انیمه ی ماورا طبیعی : شین سکای یوری Shin sekai yori 

۷_ بهترین انیمه ی دختر جادویی : مادوکا مجیکا Madoka Magica 
۸_ بهترین انیمه ی ترسناک : وقتی آنها می‌گریند When they cry 

۹_ بهترین انیمه ی علمی تخیلی : استاینز ؛ گیت Steinz ; gate 

۱۰_ بهترین انیمه ی ربات غول پیکر : گورن لاگان Gurren Lagann 

۱۱_ بهترین انیمه ی بخشی از زندگی : مالیخولیای هاروهی سوزومیا Melancholy of H Suzumiya 

۱۲_ بهترین انیمه ی عاشقانه : تورادورا Toradora 

۱۳_ بهترین انیمه ی درام : دروغ تو در آپریل Your lie in April 

۱۴_ بهترین انیمه ی کمدی : گینتاما Gintama 

۱۵_ بهترین انیمه ی ورزشی : برتر Major 

۱۶_ بهترین انیمه ی دوبله شده : کابوی بیباپ Cowboy bebop 

۱۷_ بهترین سریال انیمه ای : دفترچه ی مرگ Death note

۱۸_ بهترین فیلم انیمه : آا Aa 
عکسش آپلود نشد D: »

۱۹_ بهترین فیلم انیمه کودکان : همسایه ی من توتورو My neighbor Totoro

۲۰ _ بهترین دنیای انیمه : وان پیس One piece

۲۱_ باحالترین انیمه : فولی کولی Flcl 
بالاخره تموم شد D: 
نظر بدید 
بای 

سلااااام ⁦(☆▽☆)⁩
با نتیجه ی نظرسنجی در خدمتتونم ‌⁦(ㆁωㆁ)⁩
نتیجش معلوم بود ^^ 
بعلهههه کیوکا کاوایییی ⁦(☆▽☆)⁩
مقام دوم هم میرسه به یوسانو_سنسه *-*
و سوم هم نائومی و الیس -.-
خا حالا به افتخار اول شدن کیوکا چان چند تا عکس ازش در ادامه هست ⁦(ㆁωㆁ)⁩
کاواییی >0<
ادامه شیده کوداسای ⁦(・∀・)⁩

سلووووووم ⁦✧◝(⁰▿⁰)◜✧⁩
من عاشخ ادیتام ⁦(☆▽☆)⁩⁦
یه چند تا هم ادیت از خادم سیاه اوردم ^^ 
البته اینا کار من نیست ⁦◉‿◉⁩⁦ از گوگل گرفتم 
ایشون تو مانگائه ⁦✧◝(⁰▿⁰)◜✧⁩
خودمم هنوز بش نرسیدم D: 
نمد . این⁦ یجور مدبورد محسوب میشه ⁦?__?

سباسیییی ⁦(☆▽☆)⁩

بازم سباسیییی ⁦(☆▽☆)⁩
بین ادیتاش اینو از بقیه بیشتر دوست دارم ‌⁦(ㆁωㆁ)⁩

شیل کاواییی خودم *^*

شیل و لیزی ⁦(☆▽☆)⁩⁦
شیلی اینجا خیلی خوشتیپ شده *^*



اینم آلویس :|
یهویی یاد تلخ افتادم "| 

بازم سباسی /⁦(☆▽☆)⁩\ 

حالا یدونه هم گرلی ⁦(。•̀ᴗ-)✧⁩

شیل ساما عشخ خودمممم ⁦(☆▽☆)⁩⁦

اینجا باز سباس کاواییی شده دلبری کنه ⁦(ㆁωㆁ)⁩
خاااا 
تمام
نظر 
جانه 

یوو *-*
با یه پست متمایز آمدم :>
من شمارو نمد ولی خودم عاشق پارالل و مقایسه ی صحنه های انیمه ام *-*
بپردازیم به پارللمان -.-
اینجا انیمه بیتره -.-

الهی :|

اینجا مانگاش خفن تره ^

هایسه کاوایی ~

عرررر کف کردم ---- 

بلک ریپر منننننن *--------*

گیف :>

بازم گیف :>

و تمام ^•^

نظر 
جانه



یووووووو ^-^ 
با معرفی یه انیمه بسیار جذاب اومدم 
این انیمه بهترین انیمه سال 2019 شد /*----*\
نام : تیغه شیطان / شیطان کش
به انگلیسی : Demon Slayer
به ژاپنی : Kimetsu no yaiba
خلاصه : داستان حول پسری به نام تانجیرو و خواهرش نزوکو می چرخد. خواهری که به شیطان تبدیل شده و برادرش به دنبال راهی برای بازگرداندن خواهرش به انسان است چرا که نزوکو مانند شیاطین دیگر رفتار نمی کند و هنوز خوی انسانی او بیدار است. 
ژانر : اکشن ، سامورایی ، شونن ، تاریخی ، فانتزی ، شیاطین 
امتیاز : 9.0 از 10 
مانگاکا : کویوهارو گوتوگه ( خیلی علاقه زیادی هم داره خودشو به شکل دایناسور نشون بده :| ) 
رده سنی : +۱۷
تعداد قسمت : 26 قسمت انیمه و یک سینمایی در حال ساخت است ( هر قسمت 24 دقیقه )
برید ادامه تا به معرفی کاراکتر ها بپردازیم ^-^ 

یو :|
چند تا عکس از کراشم در دنیای واقعی یافتم *-*
بدو بدو الان بت میرسه XD
این عکس منو یاد خادم سیاه قسمت اول میندازه :|~
اونجا سباس دنبال یارو آلمانیه افتاد :|
این قسمت : آن سابیتو ، به دنبال گیو -

این چرا همش میوفته ؟ :\
اونم پیش شینوبو :| 
این قسمت : آن گیو ، افتادن :\

تهنای تهنا :"|
خیلی درکش می کنم ⁦(╥﹏╥)⁩
این قسمت : آن گیو ، تنهایی ⁦(╥﹏╥)⁩

بازم افتاد :\ XD 
کاواییی مال کوچولویی هاشه *-* XD

این قسمت : آن گیو و باز هم تهنا :"|

نمد دارن چیکار می کنن :|
این قسمت : آن گیو ، نمد ._.

و باز هم تنهایی ⁦(╥﹏╥)⁩

*-*

خودشم می‌دونه افسردست :"|
این قسمت : آن گیو ، افسردگی :"|
*بغل کردن گیو چیبی 

اینم با موضوع غیر مرتبطه ولی خا
این شما و اینم کنسرت موزان جکسون XD
این قسمت : آن موزان ، کنسرت ^ 

دقیقا اینوسکه چجوری رفته اون بالا ؟ ._.
بگذریم 
نزوکو رو XD 


تمام
نظر 
جانا ^^

یو *-*⁦♡
اسینشات هایی از اندینگ فصل یک خادم سیاه /*-*\
آقا اینا خعلییییی کاوایین ><
به شخصه همیشه دوست داشتم اینا رو داشته باشم :"]
ولی نمد چرا برا گرفتنشون هیچوقت اقدام نکردم ._.
بگذریم -.- 
امیدوارم دوست داشته باشین /^^\
.
جانا -.-

یووووووو ^-^ 
دیروز روز پدر بود -
ولی من از پست گذاشتن جا موندم T_T
بنابراین امشب پست میذارم :]
خب ، به مناسبت روز پدر از این پدر بسی کیوت عکس اوردم ^-^
برای بقیش برید ادامه -^
مدبورد از شیل و باباش ^ 

ادامه ^^~

یو مینا سان ^-^ 
این کاراکتر اصلی همون مانهوایی که معرفیش رو گذاشتم 
این گوگولی خیلیا رو به خودش جذب کرده *~*
عکساش از بهترین صحنه های مانهوا بودن که خودم اسین گرفتم + چند تا هم فن آرت -
مانهواش انقد قشنگه حتی نیاز به فن آرت هم نداره ><
خب برای دیدن ادامش برید ادامه ~
چشاااااش *^^^^*

یو میناا D: 
با معرفی یه مانهوا قشنگ اومدم *---*
با اینکه ممکنه آبکی به نظر برسه و مانهوا مشابهش زیاد باشه
ولی این یه چیز کاملا متفاوته ، مطمئنم اگه بخونیدش نظرتون عوض میشه ^-^ 
به خصوص توی روبیکا که بودم طرفداراش هر روز در حال زیاد و زیاد شدن بودن ~ 
( همه ی پروفایل ها به آتاناسیا ( کاراکتر اصلی ) تغییر پیدا کرده :|~ ) 
حتی منم یه پیج اختصاصی براش زدم *~*
خلاصه که قشنگه بخونیدش 
نام مانهوا : کی من رو پرنسس کرده ؟ | Who made me a princess
و اسم دیگرش : ناگهان یک روز پرنسس شدم | Suddenly become a princess one day
نام کاراکتر اصلی : آتاناسیا د آلگر اوبلیا | Athanasia De Alger Obelia
ژانر : فانتزی ، عاشقانه ، کمدی ، تاریخی ، جادویی 
وضعیت : در حال انتشار و ترجمه
خلاصه : داستان حول دختری به اسم آتاناسیا می گرده. دختری که در زندگی قبلی خود در یتیمی و فلاکت زندگی می کرده و یک شب بر اثر قرص خواب می می‌ره ، و در زندگی بعدیش در یک دنیای دیگه ، به عنوان یک پرنسس متولد میشه. همه چی عالیه اما تا وقتی که آتاناسیا متوجه میشه قراره به دست پدرش کشته شه. 
پ.ن : این مرد مو زرده باباشه *--*‌⁦♡


یو ^^ 
توصیه میکنم این ویدیو بسیار زیبا رو از دست ندید *^*
فوق العادست *-----*
تمام مرگ های دیگری *-*
بکلیک رو عکس *
-*

از دستش ندید ^^ 
و به نظرتون وحشتناک ترین مرگ مال کدومشون بود ؟ :| می‌دونم نمیشه انتخاب کرد ولی به نظرم .
همون چتر از همشون بدتر بود ._. 
تمام 
نظر
جانه 

یو مینا D: 
بعله مطمعنم که الان دارید تعجب میکنید -^- 
که پستم مربوط به خادم سیاه نیست :| XD 
خودمم قبول دارم خزشو دراوردم دیه -__- 
خا اینا بچه های تیم کاراسونو هستن D: ( عکسو نمیگم ، پستو :| ) 
گو تو د ادامه شیده کوداسای ^^

یو مینا ._.
اینم از پنجمین نظرسنجیمون :| 
نام لاناتیا شیل من لایق اول شدن بود T^T 
واو کلود دو تا رای داره --- 
خاربدیت ترتیب ، سباستین میکایلیس اول 
شیل فانتوم هایو ، آندرتیکر دوم 
و گرل ساتکلیف هم سوم شد :| 
ادامه ، عکسای سباس D: 

یو مینا D:
خادم سیاه به سبک حیوانات :| 
نگا شیل منو هاپو کردن "| البته خودشم سگ دوست داره پس مشکلی نیست ._.

و لیزی :| 

به نظرم حیواناتی که انتخاب کردن بسیار مناسبه چون واقعا بهشون میخورن *-*
می ریییین *---*

خیلیم عالی :|

وایکنت دوریت  ^ 
اینجا تو کتاب آتلانتیسش بود فک کنم =-=
ققنوسیم :| XD 

این عکس خیلی خوبه *--*
آندرتیکرو XD 
ولی از ویل راضی نیستم :((

خب ، تمام 
نظر 
و جانه 


یو 
برادر دوقلوی شیل 
خب ، خیلیا این قضیه رو می‌دونن که شیل یه برادر دوقلو داره ولی خیلیای دیگه هم هستن که بی خبرن. بله ! شیل برادر دوقلو داره یا شایدم بهتره بگیم داشت. ( برای جلوگیری از اسپویل )
خب اول توضیحاتی راجع به اسماشون می‌دیم. این آقا که برادر دوقلوی شیل هست ، شیل نام داره. تعجب نکنید ، ادامه داره. 
این آقا یعنی شیل خودمون ، دقیقا مشخص نیست که اسمش چیه :|  
شیل اونوری و شیل خودمون همدیگه رو دوست داشتن و با مهربونیت کنار پدر و مادرشون زندگی میکردن. شیل خودمون خیلی خجالتی بود در حالی که برادرش برعکسش بود و باعث شده بود که شیل اونوری خیلی محبوب و مرکز توجه همه باشه. شیل اونوری ، وارث اصلی خاندان فانتوم هایو و کنت بعدی عمارت بود و از شیل خودمون بزرگتر بود. لیزی در اصل نامزد شیل اونوری بود. تمام تصویر هایی هم که توی انیمه نشون داده شده عکسایی از شیل اونوری هستن. 
شیل اونوری در روز تولدش 

زمانی که کلوین با فانتوم هایو ها آشنا شد ( فصل سوم ، کتاب سیرک )

اینو نمی‌دونم :| 

و یه عکس کلی -.- 
یعنی در اصل هیچکدوم از اتفاقاتی که شیل خودمون توی انیمه برای بقیه تعریف میکرد اتفاقاتی نبود که براش افتاده. برای مثال قسمتی که شیل خودمون می‌ره تو اتاق مامان و باباش تا پیششون بخوابه و شیل خودمون اینو برای " آقای نویسنده ماهر " تعریف می‌کنه. بعد از آتیش گرفتن عمارت فانتوم هایو در روز تولد اونا ، شیل اونوری و شیل خودمون هردوتاشون یده میشن ( اما جدا ) و توی یه مکان مشترک همدیگه رو میبینن. کسایی که اونا رو یدن اونا رو توی یه قفس میندازن و برای فروش میذارن. شیل اونوری انگشتر پدرش رو که توی لحظه ی آخر اونو برداشته قورت میده تا دست کسی بهش نرسه. یه نفر اونا رو میخره و به خونه ی خودش می‌بره. شیل خودمون فک میکنه نجات پیدا کردن در حالی که اون مرد اونا رو به یه مکان می‌بره که افرادی اونجا هستن که از اونا برای انجام مراسم شیطان پرستیشون استفاده میکنن. کمر اونها رو با نشان هیولای شریف داغ میکنن و بعد اونا رو تو قفس زندانی میکنن. روز ها میگذره و بلاهای وحشتناک و دردناکی سر اونا میارن تا اینکه روز اصلی مراسم فرا میرسه. روزی که قراره روح های شیل اونوری و شیل خودمون رو پیشکش شیطان کنن. شیل اونوری به عنوان اولین نفری که روحش باید پیشکش بشه انتخاب میشه و کشته میشه. شیل خودمون امیدش رو برای نجات پیدا کردن از دست میده.عطش انتقام شیل خود مون رو فرا میگیره. ناگهان همه چی به لرزه در میاد و شیطان سیاه رنگی از آسمون به زمین میاد که اون همون سباس خودمونه. 
خلاصه بعد از احضار شدن سباستین شیل خودمون از اونجا نجات پیدا می‌کنه و خودش رو جای شیل اونوری یعنی برادر دوقلوش جا میزنه و اسم " شیل " رو روی خودش می‌ذاره. 
بحثمون همینجا خاتمه پیدا می‌کنه چون ادامش ممکنه باعث اسپویل بشه. 
اینا هم بعضی تفاوت هاشون هستن 
بچه ی یک ( سمت چپ ) : دوستانه و سرزنده ، فرق چپ ، خودش رو " شیل " معرفی می‌کنه 
بچه ی دوم ( سمت راست ) : خجالتی و ترسو ( عین منه "| ) ، فرق راست ، وینسنت اون رو " این بچه " صدا زد. ( کلا وینسنت خیلی فرق بینشون میذاشته -__- ) 

تا توضیحات بعدی جانه. 

یوووو D:  
با برسی یه فکت آمدندی -.- 
راجع به چشم کو 
شاید همتون تو عاشقان شیطانی خون بیشتر چشم کو رو دیده باشید و بخواید راجع بش بدونید ^~^
امیدوارم این پست به دردتون بخوره ^-^ 
خب همون‌طور که میدونید کوی ما تا جایی که یادش میاد توی فاضلاب بوده
اون همیشه آرزو داشته که آسمون آبی رو ببینه. یروز سربازا اونو پیدا می کنن و به یتیم خونه می‌برن. کو توی یتیم خونه تمام چیزای خوب مثل لباس تمیز ، غذای خوب و جای راحت رو به دست میاره. پس یتیم خونه براش مث یه بهشت میمونه
بعد از اون یتیم خونه اون رو به اشراف زاده ها به عنوان یک سرگرمی و اسباب بازی میفروشه. کو همیشه مورد ضرب و شتم و کتک قرار می‌گرفته و خیلی کارای دیگه. خب همه ی اینا رو گفتم تا به اینجا برسم که دلیل کور شدن چشم راست کو چی بوده ؟ 
کو چشمش رو کور می کنه تا ترسناک جلوه کنه و اشراف زاده ها دیگه اونو نخوان. ولی خب اینکه دیگه نمیتونسته با چشم راستش آسمون آبی رو ببینه براش خیلی غم انگیز بوده :[ 
اما برخلاف انتظار کو نقشه شکست میخوره و با وضع فعلی اونا بیشتر به کو علاقه مند میشن :/// 
اینجا به یه دیالوگ از کو میرسیم که به یویی گفت : 
_ آدمای زیادی توی این دنیا هستن که فک می کنن نقص باعث زیباییه. 
خلاصه کو بدبخت ما می‌فهمه اوضاعو خراب تر کرده پشیمون میشه :||| 
اگه کو کور شده پس چطور هنوز اون چشمش سالمه ؟ 
کو با روکی آشنا میشه و روکی هم اونو با یوما و آزوسا آشنا می کنه -.- اینا نقشه میکشن فرار کنن اما نقشه با شکست مواجه میشه که یهو کارل از ناکجا آباد پیداش میشه و میگه در ازای نجات اونا باید خوناشام شن :| 
و کارل به کو یه چشم جادویی جدید میده D: 
خب راجع به جادویی بودن چشم و اینا بگو 
کو با چشم جدیدش می‌تونه قلب آدما رو بخونه و حقیقتو بفهمه. چشم اول به نظر مث یه جواهر میومده ولی کارل به کو میگه که می‌تونه ازش استفاده کنه. با این حال بهش میگه که اگه زیاد ازش استفاده کنه بیناییشو از دست میده :/// ( عمو تو که چش دادی حداقل یه جنس خوبشو می‌دادی -___- ) 
از ساز و کار چشم بگیم :|
چشم جادویی به طور معمول از نگاه اول به رنگ آبی به نظر میرسه اما وقتی کو شروع به خوندن قلب فرد می‌کنه که ببینه راست میگه یا نه چشم قرمز میشه. وقتاییم که بیش از حد از چشش استفاده می کنه شروع به چشمک زدن می‌کنه. 
و تمومید ^^ 
امیدوارم دوست داشته باشید 
و نظر بدید :/ 
پوست خودمو کندم با این اوضاع نت این عکسا رو آپ کردم :||| 
جانه -.-

آخرین جستجو ها

sieclicapse یاد من باشد تنهـــــ ــــا هستم سیستم های تصفیه آب خانگی و تصفیه آب صنعتی ساعت مچی كامپیوتری دیجیتالی هوشمند زنانه مردانه دخترانه 2020 test دکتر فیض الله نیازی Audry's page riecorolu blotimelach bottsecommhot